کافه ای ها

تفریح و سرگرمی

کافه ای ها

تفریح و سرگرمی

خودشناسی برای انسان

معرفی
راهنمای این مبتدی است در مورد فلسفه خودشناسی. فلاسفه تنها افرادی که فکر و نوشتن در مورد خودشناسی است. روانشناسان زیادی برای گفتن در مورد آن، و من روش های روانی را به خود دانش بعد از آن در این راهنما مورد بحث است. شما همچنین می توانید بینش در مورد ماهیت و منابع خودشناسی با خواندن ادبیات بزرگ، مانند یاد پروست از همه چیز گذشته و یا اما جین آستن به دست آورید. در مقایسه با روش های روانی و ادبی را به خود دانش، فلسفه خودشناسی خشک و دشوار است. یکی از دلایل این است که فیلسوفان تمایل به تمرکز بر روی نسبتا بی اهمیت خودشناسی، متمایز از آنچه "قابل توجه" خود دانش است. در این مقاله من توضیح دهد که چرا فیلسوفان پیدا بی اهمیت خودشناسی بسیار جالب است، با وجود این واقعیت آن است که حتی چیزی است که ما معمولا آن را «دانش خود نیست. قابل توجه دانش خود بسیار به خود دانش نزدیک تر در مفهوم هر روز، و من نشان می دهد که فلاسفه باید توجه بیشتری به خود دانش در این معنا پرداخت.
فلسفه خودشناسی من در این مقاله بحث در مورد نه غربی از فلسفه شرقی است. خودشناسی یک موضوع مهم در فلسفه هندی، چینی و اسلامی است اما تخصص خود من در آنچه که غربی سنت «تحلیلی» نامیده می شود. بسیاری از ایده های در این راهنما با جزئیات بیشتر در کتاب من خود دانش برای انسان، توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد در سال 2014 منتشر شده است.
شروع شدن
خودشناسی چیست؟ یک پاسخ طبیعی و محبوب به این سوال این است که آن آگاهی از آنچه که گاهی اوقات "خود واقعی" خود را به نام است. این چیزی است که من به اشاره به عنوان خودشناسی در هر روزه دارد. در این طرز تفکر، خود واقعی خود را واقعی "شما" است، و است تا از خود شخصیت واقعی، ارزش ها، خواسته ها، احساسات و باورهای ساخته شده است. این چیزی است که شما واقعا دوست دارید، به صورت مجزا از آنچه که مردم دیگر، یا در واقع شما، باور شما می خواهم. که خود واقعی است که خود آن را به عنوان به دیگران و یا خود را به نظر می رسد اما خود به عنوان آن واقعا است. جستجو برای خودشناسی است، شما ممکن است به خوبی فکر می کنم، جستجو برای خود واقعی خود را.
این طرز تفکر فرض، البته، این است که چنین چیزی به عنوان "خود واقعی وجود دارد و این چیزی است که برخی از مردم سوال است. ترک این موضوع به یک طرف برای لحظه ای، یکی دیگر از ویژگی روش عادی فکر کردن در مورد خود دانش این فرض که خود دانش است آسان به توسط آمده است. به دانش خود واقعی خود را خواهد بود شناختی و یا دستاورد فکری واقعی، و یکی که نیاز به زمان و تلاش است. و هنگامی که شما از خود دانش را به عنوان زحمت فکر می کنم، یک سوال بیشتر طبیعی ناشی می شود که وجود دارد: چه نقطه یا ارزش خودشناسی است؟ چه خوب آن را انجام شما را به آن را دارند و آنچه را که شما با داشتن آن از دست دادن نیست؟
آن را اغلب گرفته برای مسلم است که خود دانش ارزش داشتن است. برخی بر این باورند که خود دانش ارزشمند است، زیرا برای قرار دادن آن خام، شما شادتر با آن از بدون آن باشد. اما این واضح نیست؛ شاید برخی از حقایق در مورد خودتان به شما خواهد بود شادتر و بهتر دانستن وجود ندارد. شاید، در آن صورت، ما نیاز به نگاه دیگر برای توضیح ارزش خودشناسی. شما ممکن است از سقراط پیشنهاد که خود دانش مورد نیاز به صورت معناداری از زندگی یا ایده مرتبط است که شما نیاز علم به نفس زندگی می کنند 'اصیل، است که، در یک راه این است که درست به خودتان، به خود واقعی خود را فکر می کنم. این که آیا چنین توضیح از ارزش خود دانش برای تلفن های موبایل درست مانند یک سوال بسیار عالی برای یک فیلسوف از خود دانش است.
فلسفی تصویر از خود دانش
شاید جای تعجب باشد، مسائل من فقط توصیف کرده اند تمرکز (غربی) حساب فلسفی خودشناسی نبوده است. تمرکز خود را، حداقل از قرن 17 است، در چیزهای دیگر است. فرض کنید که شما فکر می کنید پوشیدن جوراب و می دانم که این چیزی است که فکر می کنید. اعتقاد خود را که شما با پوشیدن جوراب یکی از "دولت از ذهن فعلی شما است، و بسیاری از فیلسوفان می خواهم بگویم که دانستن است که شما فکر می کنید پوشیدن جوراب شکلی از" خود دانش است. همان که برای دانستن اینکه شما یک سردرد یا این که شما می خواهید برای رفتن برای دیدن یک فیلم در این شب. این ها همه نمونه هایی از "خود دانش» در معنای فلسفی هستند. توجه داشته باشید که در مثال جوراب آنچه در مسئله این نیست که شما می دانید که شما با پوشیدن جوراب اما اینکه آیا و چگونه شما می دانید که شما فکر می کنید با پوشیدن جوراب.
این دیدگاه از خود دانش ممکن است به عنوان یک شگفتی به شما می آیند. برای شروع، آن را سخت به این باور است که دانستن است که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب دانش خود واقعی خود را، واقعی است. بدون شک شما باورهای: عمیق تر، که بخشی از خود واقعی خود را اما مطمئنا نه اعتقاد به این که شما با پوشیدن جوراب. بر خلاف خودشناسی من آغاز شده توسط توصیف، دانستن است که شما فکر می کنید پوشیدن جوراب و یا این که شما یک سردرد یا که شما می خواهید برای دیدن یک فیلم به این نگاه شب را مانند تکه بسیار خسته کننده و بی اهمیت خودشناسی. در مواجهه با آن، مانند بی اهمیت خودشناسی است به سختی به دست نمی کند و از حد از یک دستاورد شناختی نشان نمی دهد. و نه آن به نظر می رسد به خصوص مفید و یا با ارزش است. چه استفاده ممکن است آن را به مطمئن شوید که شما فکر می کنید پوشیدن جوراب؟
فکر کمی بیشتر در مورد چنین نمونه، این طبیعی است برای تمایز بین "بی اهمیت" و "قابل توجه" خود دانش است. است خیلی بیشتر در مورد این تمایز در فصل 3 از خود دانش برای انسان، که در آن من نشان می دهد که تفاوت بین این دو نوع از دانش خود تفاوت در درجه است و بسیاری از ملاحظات مختلف تحمل به اینکه آیا یک قطعه داده از خود وجود دارد دانش بی اهمیت "یا" قابل توجه است. به طور مستقیم، دانستن است که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب و یا که شما مانند تماشای یک فیلم احساس نمونه در پایان بی اهمیت تر از طیف. پیشنهاد اینجا این است که که دانش از باورها و تمایلات خود را همیشه بی اهمیت اما که آن را اغلب است. در مقابل، قابل خودشناسی، شامل دانش شخصیت خود، ارزش ها، توانایی ها و احساسات خود را. مثال ممکن است شامل: دانستن اینکه شما یک فرد مهربان هستند، که شما را برای شغل فعلی خود را قطع نمی کند، و یا این که به شما پناه احساسات عمیق از تنفر به سمت یک خواهر و برادر. شما ممکن است فکر می کنم که قابل خودشناسی دانش خود "حقیقی" خود را است، اما شما لازم نیست که به فکر می کنم که راه. نکته مهم در مورد قابل توجهی خودشناسی است که آن را نشان دهنده یک دستاورد شناختی واقعی است ادعای آشکار (که ممکن است یا ممکن است به نوبه خود به سمت راست) به عنوان ارزش در نظر گرفته و.
در این شرایط، بسیار بحث فلسفی های اخیر در مورد بی اهمیت به جای قابل توجهی خود دانش بوده است. چرا اینطور است؟ از آنجا که بسیاری از فیلسوفان از دکارت در قرن 17 توسط ویژگی یا specialness از بی اهمیت خودشناسی زده شده است. آنها فکر می کنند آن specialness بی اهمیت خودشناسی از قابل توجهی خودشناسی و از دانش های دیگر متمایز می کند. در این رویکرد، چالش فلسفی است که چنین ویژه و خودشناسی امکان پذیر است. از نظر این دیدگاه، قابل توجه دانش خود هنوز هم ممکن است انسان مهم است، برای ما مهم است به عنوان انسان باشد، اما کمتر جالب از لحاظ فلسفی چرا که specialness قرار از بی اهمیت خودشناسی ندارد. در عوض، آن است که بسیار بیشتر مانند هر دانش دیگری است که هیچ ربطی به با خود.
سوال بعدی، بنابراین، این است که آیا این درست است که بی اهمیت خودشناسی خاص است. حتی اگر این درست است، این است که بهانه ای برای غفلت قابل توجهی خودشناسی است. با توجه به اهمیت به ما به عنوان انسان از قابل توجه خود دانش، به شما فکر می کرد که فیلسوفان خودشناسی خیلی بیشتر می گویند در مورد آن از آنها در واقع انجام دهد. در خود دانش برای انسان من استدلال می کنند که فلسفه تمایل به بیش از برآورد specialness از بی اهمیت خودشناسی و زیر برآورد بهره فلسفی قابل توجهی خودشناسی. من به این خواهد آمد. اول، ما نیاز به روشنی در مورد specialness قرار از برخی از انواع خودشناسی.
Specialness خودشناسی
باورهای ما در مورد جهان اطراف ما جایزالخطا هستند. شما ممکن است باور که باران می بارد حتی اگر آن نمی باشد. شما ممکن است باور شما به پوشیدن جوراب حتی اگر شما نمی شود. این باورها مصون از خطا نیست، حتی اگر اشتباه در مورد این مسائل ممکن است بسیار بعید به نظر می رسد. اما در حال حاضر درخواست نظر گرفتن اینکه آیا فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب، متمایز از این سوال که آیا شما در حال پوشیدن جوراب. اعتقاد خود را که شما با پوشیدن جوراب تواند اشتباه، اما آن را به بسیاری از فیلسوفان که باور خود را که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب نمی تواند اشتباه به نظر می رسید. شما نمی تواند اشتباه در مورد آنچه شما خودتان را باور کنید. همان که برای کشورهای دیگر از ذهن است. فرض کنید که شما فکر می کنم شما یک سردرد. می تواند به اشتباه در مورد که شما می شود؟ مطمئنا نه. شما می توانید اشتباه در مورد اینکه چرا سر خود را لطمه می زند، اما شما نمی تواند اشتباه در مورد اینکه آیا سر خود را لطمه می زند. یکی از راه های قرار دادن این امر می تواند به می گویند که دانش خود را از چنین حالات ذهن معصوم است.
امروزه، حتی فیلسوفانی که فکر می کنم که بی اهمیت خودشناسی خاص است تمایل به تردید در مورد این ایده که آن معصوم است. آنها چه می گویند این است که اگرچه اشتباهات واقعی در مورد ایالات خود ما را از ذهن ممکن است مانند اشتباهات غیر طبیعی هستند، و این است که فرض که باورهای ما در مورد چیزی که ما باور و یا می خواهید و یا احساس اشتباه نیست وجود دارد. یکی از راه های قرار دادن این است که می گویند که برخی از خود دانش معتبر است، حتی اگر آن را به شدت مصون از خطا نیست.
علاوه بر این، آن را اغلب ادعا کرد که آنچه که من خواستار 'بی اهمیت "خود دانش خاصی است که در آن به طور معمول در رفتار و یا دیگر مبتنی بر شواهد است. شما لازم نیست به مشاهده رفتار خود را به مطمئن شوید که شما فکر می کنید پوشیدن جوراب یا این که شما می خواهید برای رفتن به سینما در این شب. این چیزهایی که می دانید بلافاصله، و نه توسط استنتاج می شوند. شما به طور معمول نیاز به کار می کند که شما فکر می کنید با پوشیدن جوراب، و شواهد را در آن آمده است. یا بسیاری از فیلسوفان فکر - این و بی واسطه از برخی از خود احترام به دانش دیگری است که در آن خاص است.
اگر بی اهمیت خود دانش خاصی در برخی یا همه از این راه است سپس آن را قابل توجهی متفاوت از قابل توجه دانش خود، و همچنین دانش از ذهن به غیر از خود ما است. فرض کنید شما از دانش صفات شخصیت خود را به عنوان یک نمونه از قابل توجه دانش خود فکر می کنم، و اجازه دهید فرض کنید که مهربانی یک صفت چنین است. آیا شما معصوم در مورد اینکه آیا شما یک فرد مهربان هستند؟ واضح است که نه. شما باور صادقانه برگزار که شما مهربان هستند ممکن است اشتباه گرفته شود. آیا شما معتبر در مورد شخصیت خود را، به این معنا است که یک فرض است که باورهای خود را در مورد شخصیت خود را اشتباه نیست وجود دارد؟ مطمئنا نه. همه ما دوست داریم به خوبی خودمان فکر می کنم، و این فرض که ما می دانیم چه ما واقعا دوست تهدید می کند. علاوه بر این، به شخصیت خود را که شما نیاز دارید شواهد، از جمله شواهد رفتاری، و این بدان معنی است که دانش از شخصیت خود را نیز فوری نیست.
همان که برای دانش از ذهن به غیر از خود شما. شما باید شواهد - معمولا شواهد رفتاری - بدانید که چه کسی دیگری فکر می کند و یا احساس می کند، و اعتقادات خود را در مورد این مسائل نه معصوم و نه معتبر در راه است که خود دانش معتبر است. بنابراین آن چیزی است که پل بوقوسیان به عنوان یک عدم تقارن عمیق بین راه که در آن من می دانم که افکار خود من و روشی که در آن ممکن است افکار و اندیشه های دیگران می دانم وجود دارد. حساب فلسفی خودشناسی قطعا باید اذعان و توضیح این عدم تقارن.
به طور خلاصه، من توجه فلسفی به بی اهمیت خود بر اساس specialness قرار از این نوع از دانش به جای اهمیت آن توضیح داده ام. این است که می گویند که فیلسوفان که در بی اهمیت خودشناسی تمرکز فکر می کنم که آن را بی اهمیت است. به عنوان مثال، آن است که توسط سیدنی گیوه استدلال کرد که چه شده است خواستار 'بی اهمیت "خود دانش برای عقلانیت لازم است. این که آیا این در واقع تا یک موضوع ساده نیست و تبدیل بر روی پرسش بسیار دشوار در مورد ماهیت عقلانیت. کافی است بگوییم که این تز که خود دانش یک پیش شرط عقلانیت است بسیار بحث برانگیز باقی مانده است.
چگونه است خود دانش ممکن است؟
فرض کنید که شما بحث را دنبال کرده اند تا کنون و خرید این ایده که بی اهمیت خودشناسی فلسفی در حساب از specialness آن جالب است. سپس طبیعی پیگیری سوالات عبارتند از: چگونه مقتدرانه و فوری خود دانش ممکن است؟ محدودیت های چنین خودشناسی چیست و چه قدرت و فوریت آن توضیح می دهد؟ برای اولین بار از این پرسش ها به نظر می رسد با فشار دادن، حداقل برای فلاسفه، زیرا بسیاری از دانش ما است معتبر و یا فوری در راه است که برخی از خود دانش است (ظاهرا) نیستمعتبر و فوری. بنابراین چیزی است که در اینجا است که نیاز به توضیح دارد. آن را به اندازه کافی به اشاره است که برخی از خود دانش خاص است. ما همچنین می خواهم به درک چگونه این نوع از خود دانش امکان پذیر است.
یک احتمال این امر می تواند به توضیح دهید که چگونه مقتدرانه و فوری خود دانش با شناسایی منابع آن، است که، توسط بدانند چگونه ما آن را دریافت امکان پذیر است. یک پیشنهاد این است که ما می دانیم که ذهن خود ما، با درون نگری، که در آن این است که از به عنوان شکلی از درک درونی فکر می کردم. این مدل ادراکی از خود دانش است. احتمال دیگر این است که ما می دانیم ذهن خود ما با استنتاج و یا استدلال. این مدل استنباطی از خود دانش است. هر کدام از این مدل دارای بسیاری از انواع مختلف، و آنها متقابلا منحصر به فرد نیست. اگر ادراک شامل استنباط، پس از آن گفت که خود دانش است ادراکی سازگار با گفتن این که آن استنباطی است. اما برای حال حاضراهداف اجازه دهید این مدل در نظر به طور جداگانه.
مدل ادراکی از خود دانش
مدل ادراکی از خود دانش توسط جان لاک در قرن 17 در قرن 18 تایید شد، و با عوارض، توسط امانوئل کانت. اغاز طرفدار قرن 20 مدل ادراکی فیلسوف استرالیایی DM آرمسترانگ در کتاب خود نظریه ماتریالیستی از ذهن، در اصل در سال 1968. منتشر شده معمولا زمانی که فیلسوفان در مورد ادراک معنی آنها ادراک حسی صحبت شد، است که، دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن و بو. درون نگری، در این حساب، یک نوع از دیدن درونی است، دیدن با آنچه که معمولا به عنوان "چشم ذهن یاد می شود. شما می دانید باورهای خود را، خواسته ها، احساسات و غیره توسط introspecting آنها، با دیدن با چشم ذهن خود را که شما باید اعتقادات خاص، خواسته ها، احساسات و غیره.
این مدل خوب در حسابداری برای بی واسطه از خود دانش اما کمتر خوب در حسابداری برای قدرت خود است. اگر شما می دانید که شما با پوشیدن جوراب با دیدن که شما با پوشیدن جوراب سپس شما ممکن است فکر (اگر چه این بحث است) از دانش خود را "فوری" و نه "استنباطی است. بنابراین اگر شما می توانید "درک" که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب و یا این که شما یک سردرد و سپس نتیجه خودشناسی - علم به این که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب و یا که شما یک سردرد احتمالا نیز خواهد شد"فوری".
مدل ادراکی در حسابداری برای اقتدار خود دانش مگر اینکه شما فکر می کنم که شناخت حسی معتبر است کمتر خوب است. بسیاری از اعتراض دیگر به مدل ادراکی است که همه در این ایده که وسیله ای است که ما می دانیم نوبه خود وجود داردذهن خود ما اساسا به درک disanalogous هستند. درون نگری، اعتراض می رود، هیچ چیز مانند ادراک است، و کشورهای خود ما را از ذهن وجود دارد که به در هر چیزی شبیه به راه چیزهایی درک شود مانند جوراب وجود دارد برای درک شود. سیدنی گیوه منتقد با نفوذ جدید مدل ادراکی در سال 1996 کتاب خود به منظر اول شخص و مقالات دیگری است.
مدل استنباطی خود دانش
مدل استنباطی خودشناسی می گوید که که ما به اعتقادات ما، تمایلات و احساسات استنباط. استنتاج از چه؟ از انواع مختلفی از شواهدی وجود دارد که در دسترس ما هستند. فیلسوف گیلبرت رایل و روانشناس داریل بم هر دو ادعا می کنند که ما در شواهد رفتاری تکیه می کنند. رایل این دیدگاه در کتاب معروف خود مفهوم ذهن (1949) دفاع می کند. این دیدگاه به طور گسترده ای توسط فلاسفه خودشناسی بر این اساس محکوم کرد که شما لازم نیست به مشاهده رفتار خود را به مطمئن شوید که چه احساسی دارید و یا آنچه شما فکر می کنم. با این حال، این برگ باز امکان که خودشناسی است توسط استنباط از انواع دیگر شواهد، از جمله شواهد روانی به دست آورد. این دیدگاه در خود دانش برای انسان، فصل 11 و 12 دفاع کرد.
یک نوع در مدل استنباطی این دیدگاه که خودشناسی است با به کارگیری آنچه که به نام «روش شفافیت، خریداری کرده است. این می گوید، بسیار تقریبا، که یک راه برای ایجاد این که آیا شما بر این باورند که P (که شما با پوشیدن جوراب) است که از خود بپرسید که آیا شما عقلانی باید به این باور. اگر پاسخ به سوال دوم این است: بله، پس از آن شما می توانید نتیجه گرفت که شما بر این باورند که ص در طراحی این نتیجه گیری شما با تکیه بر این فرض است که چه شما باور است آنچه که شما می عقلانی باید به این باور تعیین می شود. این چیزی است که گاهی اوقات یک مفهوم خردگرا از خود دانش، و طرفدار اصلی آن فیلسوف هاروارد ریچارد موران است. کتاب او مقام و بیگانگی (2001) به خوبی به ارزش خواندن است. یک منتقد قابل توجه موران دیوید فینکلشتاین در بیان کتاب خود و داخلی، در سال 2003 منتشر شده است.
مدل استنباطی است در تقابل با این ایده که خود دانش به طور معمول فوری است. از آنجا که هیچ چیز ویژه ای در مورد دانش استنباطی در هر سه، و دانش ما از ذهن به غیر از خود ما نیز وجود دارد استنباطی، طرفداران مدل استنباطی تمایل به تردید در مورد specialness خودشناسی؛ آنها شک دارند که دانش خود در نوع از دانش اذهان دیگر متفاوت است. با این حال، ریچارد موران استدلال می کند (به اشتباه به نظر من) که رویکرد عقلانی خود می توانید برای اقتدار و بی واسطه از خود دانش تشکیل می دهند. بیشتر در مورد این موضوع در فصل 9 از خود دانش برای انسان وجود دارد. آن را به ارزش افزود که عقلگرا خود عنوان استنتاج توجه نیست، هر چند آن را سخت به ببینید که چگونه روش شفافیت می توانید غیر استنباطی خودشناسی ارائه کرده است. این یک مسئله روی حیله و تزویر باقی مانده است، تا حدودی به دلیل تمایز بین دانش استنباطی و غیر استنباطی بنابراین مبهم است.
مشکلات برای عقلگرایی
 
از عوارض اضافی برای عقلگرایی است که انسان ناقص منطقی هستند، و این است که در نتیجه هیچ تضمینی وجود ندارد که باورهای ما، خواسته ها، ترس و غیره به عنوان آنها عقلانی باید وجود دارد. فرض کنید این سوال مطرح می کند که آیا شما می خواهید برای رفتن به سالن ورزش این بعد از ظهر. از آنجا که شما توسط دکتر شما توصیه شده است که شما نیاز به ورزش بیشتر، به رفتن به ورزشگاه ممکن است آنچه که شما باید عقلانی به خواهید انجام دهید. متاسفانه، به رفتن به ورزشگاه این بعد از ظهر هنوز هم ممکن است آخرین چیزی که شما واقعا می خواهید را انجام دهد. در صورتی که درست باشد، از خود بپرسید که آیا شما عقلانی باید به می خواهید برای رفتن به سالن ورزش به نظر می رسد مانند یک راه بد بدانند که آیا شما نمی خواهید برای رفتن، فقط به عنوان درخواست خود را که آیا شما باید عقلانی به ترس از عنکبوت به نظر می رسد وان حمام خود را مانند راه بد ایجاد کند که آیا شما آن را از ترس است. شاید شما کاملا به خوبی آگاه است که شما هیچ دلیلی برای آن ترس اما شما هنوز هم آن ترس است.
بهترین حالت برای استفاده از روش شفافیت دانش اعتقادات خود ما است. اگر شما تشخیص دهید که شما عقلانی باید به این باور که شما با پوشیدن جوراب (چرا که همه شواهد حاکی است که راه) سپس آن را احتمالا امن برای نتیجه گیری که شما باور شما به پوشیدن جوراب. با این حال، این امکان وجود دارد می توان رد کرد که شما ادامه به برگزاری به اعتقادات خاصی که موضوع را به شما در مواجهه با تضعیف قریب به اتفاق یا شواهد برعکس. این پدیده، که روانشناسان، پشتکار باور، موجب بروز مشکل برای این ایده که شما می توانید باورهای خود را با تأمل در آنچه که شما باید دلیلی برای باور مطمئن شوید.
 
نکته در اینجا این است که، به عنوان یک انسان خطاپذیر انسانی، ما همیشه فکر می کنم و یا می خواهید و یا از ترس چیزی ما باید منطقی، حتی با چراغ خود ما، به فکر می کنم و یا می خواهید و یا ترس. مشکل دیگری برای عقل گرایی است که اغلب آسانتر است بدانید که چه نگرش ما نسبت به دانستن آنچه که آنها عقلانی باید باشد. عقل گرایی است، در بهترین حالت، یک حساب کاربری خودشناسی برای فلسفی انسان افسانه ای، که باورها و نگرش های دیگر همیشه به عنوان آنها باید عقلانی باشد. عقل به نظر می رسد کمتر خوب به عنوان یک حساب کاربری خودشناسی برای انسان است. این است که در طول در خودشناسی برای انسان توسعه یافته است.
قابل توجه خود دانش
من در حال حاضر فقط در مورد همان اندازه گفته ام که من قصد دارم به مورد «بی اهمیت" خود دانش است که مورد توجه خیلی فلسفی شده است می گویند. من گفته ام که فلاسفه علاقه مند در بی اهمیت خودشناسی بوده است چرا که به نظر می رسد خاص، و من حساب های مختلف مختلف چگونه چنین خودشناسی ممکن است در نظر گرفته است. در برخی از این حساب، مانند حساب inferentialist، بی اهمیتخودشناسی کمتر خاص تر از شما ممکن است فکر است، و این باعث می شود کمتر قابل اغماض، که فیلسوفان صرف زمان زیادی در بی اهمیت خودشناسی و بنابراین کمی زمان بر روی انواع انسان مهم تر از قابل توجه خود دانش است. نمونه من از قابل توجه خود دانش دانش شخصیت خود، ارزش ها، توانایی ها و احساسات خود را. من گفته ام که تفاوت بین قابل توجه و بی اهمیت خودشناسی یکی از درجه است، اما من به اندازه کافی در مورد پایه و اساس که در آن هر دانش خود را باید به عنوان در نظر گرفته گفت: نهقابل توجه است.
نگاهی به صورت دانش صفات شخصیت خود را. چه چیزی باعث دانش خود را از شخصیت خود را (به عنوان مثال مهربانی، ساده لوحی، موشکافی و غیره) قابل توجهی بیشتر از دانش yoru که فکر می کنید خود را با پوشیدن جوراب است که باورهای خود را در مورد شخصیت خود را بیشتر مستعد ابتلا به خطا هستند، و بیشتر به وضوح باز برای به چالش کشیدن و یا تصحیح توسط دیگران است. نزدیکترین و عزیزترین شما ممکن است یک بینش عمیق تر به شخصیت خود را از شما داشته باشند، و این است که به دلیل موانع آشنا به دانستن شخصیت خود را، مانند سرکوب، خود فریبی، تعصب و خجالت وجود ندارد. شما شواهد نیاز به دانستن شخصیت خود را، و به طور معمول تلاش ذهنی بسیار بیشتر مورد نیاز است برای مطمئن شوید که چه نوع شخصی شما از به می دانم که شما فکر می کنید با پوشیدن جوراب. قابل توجه دانش خود روی حیله و تزویر است، زیرا به عنوان اریک Schwitzgebel اشاره می کند، آن را با یک فرد خود مفهوم دولایه. در نهایت، شما ممکن است فکر می کنم که دانش از شخصیت خود و یا گونه های دیگر از قابل توجهی خودشناسی است بسیار با ارزش در یک عملی و یا حتی یک حس اخلاقی از دانش خود را که فکر می کنید که شما با پوشیدن جوراب.
پس چگونه قابل توجهی خودشناسی ممکن است؟ شاید پاسخ برای نمونه های مختلف از قابل توجهی خودشناسی متفاوت خواهد بود. شاید اساس که در آن شما می دانم که شما نوع متفاوت از اساس که در آن شما می دانیم که به شما پناه احساسات عمیق از تنفر به سمت یک خواهر و برادر است. با این وجود، آنچه به نظر می رسد منطقی روشن است که نه مدل ادراکی و نه روش شفافیت می توانید برای خود قابل توجه دانش تشکیل می دهند. شما نمی توانید مطمئن شوید که شما از نوع از طریق درون نگری یا درک درونی هستند و شما نمی توانید بدانید که آیا شما احساسات عمیق از تنفر به سمت یک خواهر و برادر با در نظر گرفتن این که آیا شما عقلانی باید به این احساسات. هنگامی که آن را قابل توجهی خودشناسی می آید، inferentialism تنها بازی در شهر است.
از چه صفات خود را شخصیت و ارزش ها و احساسات شما استنباط؟ این اغلب فرض که شما چنین چیزهایی استنباط منحصرا از رفتار خود را، اما این طور افراطی غیر قابل قبول. شواهد رفتاری قطعا به آن می آید اما این کار را انجام انواع دیگر از شواهد است. شما همچنین ممکن است شخصیت و ارزش خود را استنباط از چگونه فکر میکنید، چه شما در مورد مراقبت، و چگونه چیزهای خاصی را به شما احساس. این نشان دهنده این واقعیت است که صفات و ارزش شخصیت فقط تمایلات به عمل است. برای پی بردن به یک ویژگی شخصیتی از افکار، احساسات و آنچه شما در مورد مراقبت از خود، شما نیاز به دیدن شواهد را در اختیار خود را به عنوان شواهدی وجود دارد که شما که صفت و این بدان معنی است که شما نیاز به یک «نظریه» یا درک درستی از صفت در درخواست . در این حساب، قابل خودشناسی است استنتاج نظریه واسطه از روانی و دیگر شواهد موجود به شما به دست آورد. این به این معنی است که قابل توجه دانش خود نیاز به یک درجه از پیچیدگی فکری. شما می توانید دستکاری شده یا سخت گیر می شه بدون درک آنچه این چیزها هستند، اما دانستن است که شما می دستکاری شده یا سخت گیر می شه یک موضوع متفاوت است. است خیلی بیشتر در مورد این همه در فصل 13 از خود دانش برای انسان، که در آن به عنوان مثال از دانستن است که شما سخت گیر می شه می بحث من وجود دارد.
یکی از نتایج این حساب از قابل توجه خود دانش این است که آن را پیش فرض دسترسی به انواع مختلف شواهد، از جمله شواهد روانی، که از آن شما استنباط شخصیت، ارزش های خود و غیره. دسترسی شما به این شواهد نیز استنباطی، و اگر چنین است، این است که یک مشکل است؟ پاسخ به این سوال ها جواب «بله» و «نه». فرض کنید شما می دانید نیاز به آگاهی از افکار خود را دربه منظور مطمئن شوید که چه نوع شخصی شما می باشد. همانطور که پیتر Carruthers استدلال می کند در کتاب خود کدورت از ذهن (2011) دسترسی به افکار خود ما تفسیری است (ما باید به آنها را تفسیر به آنها را می دانیم) و در این مفهوم استنباطی. این تنها یک مشکل برای inferentialism است اگر فرض کنیم که استنباطی خود دانش در نهایت باید در دانش است که استنباطی نیست مبتنی شود. من در برابر این فرض در استدلالفصل 12 از خود دانش برای انسان است. تا آنجا که به مدل استنباطی مربوط می شود، آن را تمام راه را استنتاج است.
قبل از حرکت، من نیاز به اذعان کرد که طیف پرسش که چگونه شما می دانید شخصیت خود را تنها ناشی اگر صفات شخصیت وجود دارد. با الهام از کار از روان شناسان اجتماعی، گیلبرت هارمن استدلال می کند که هیچ دلیلی در همه به این باور در صفات شخصیت به عنوان معمولا تصور وجود دارد. این است که جایی برای بحث در مورد شک و تردید در مورد شخصیت است. کافی است بگوییم که استدلال هارمن برای این ادعا شگفت انگیز به دور از قاطع و که، در هر صورت، دانش صفات شخصیت خود فرد تنها یک نمونه از قابل توجه خود دانش است. در حال حاضر زمان به برخی دیگر نگاه کنید.
دانستن احساسات خود را
من دانش از احساسات خود را به عنوان قابل توجهی خودشناسی توضیح دادم اما شما ممکن است فکر می کنم که که احتمالا نمی تواند درست باشد. مطمئنا آن را می کند و تلاش شناختی می دانم که شما عاشق کسی نیاز ندارد، آن را به سادگی آشکار به شما. علاوه بر این، اگر شما واقعا باور دارم که شما آنها را دوست پس از آن هیچ کس دیگر می تواند نشان دهد که باور خود را در اشتباه است. شما فقط می دانم، و بدون نیاز به استنتاج وجود دارد. در این حساب،شما خاص احساسات قوی دانش خود را از که به نظر می رسد دور از قابل توجه و عشق یک مورد در نقطه است.
این یک اعتراض به inferentialism خودی که خود دانش از احساسات است که همیشه قابل توجهی نیست. شاید آن است که گاهی اوقات قابل توجه و گاهی اوقات، بسته به احساسات در سوال. با این حال، آن را به ارزش اشاره به این که آن است که همیشه آشکار نیست که چگونه شمااحساس در مورد کسی. گاهی اوقات تلاش شناختی به سادگی مورد نیاز است، و دوستان شما ممکن است بهتر از شما انجام چگونه شما در مورد احساس مطمئن شویدکسی. شما ممکن است فکر می کنم این عشق اما آنها می دانند شما به اندازه کافی می دانیم که آن را فقط یک شیفتگی عبور است. در چنین مواردی، دانش از احساسات خود را یک ماده از استنباط و تفسیر است. پروست یک مثال معروف این را می دهد. مارسل فکر می کند که او را به آلبرتا بی تفاوت، اما غم و اندوه خود را در کشف که او رفته است به او می گوید در غیر این صورت. در تفسیر inferentialist، مارسل می آید می دانم که او را دوست دارد آلبرتا توسط استنباط از غم و اندوه خود را در شنیدن که او رفته است.
این رویکرد توسط مارتا نوسباوم در کتاب دانش عشق او انتقاد کرد. هدف او این است که آنچه که او خواستار او را «روشنفکری» کهنمایش آگاهی از اینکه آیا یکی را دوست دارد شخص دیگری را میتوان با یک جدا و عاری از احساس، بررسی دقیق فکری دقیق شرایط فرد، انجام شده در راه یک دانشمند می توانست بخشی از تحقیقات انجام، به دست آمده است. برای نوسباوم، دانش از قلب باید از دل. بنابراین، غم و اندوه مارسل خود یک قطعه از خود دانستن به جای یک قطعه از شواهد روانی که از آن او توانیم استنباط کنیم که او را دوست دارد آلبرتا است. به عبارت نوسبام، 'عشق است یک ساختار از قلب در انتظار کشف شود نیست.
من در برابر نظر نوسباوم از دانش عشق در فصل 13 از خود دانش برای انسان بحث می کنند. من ادعا میکنم که روشنفکری که نوسباوم انتقاد در واقع درست است، و غم و اندوه مارسل است، فقط به عنوان ادعای inferentialism، شواهدی از حالت عاطفی اساسی خود. صرف نظر از اینکه من در این مورد حق هستم، بحث نوسباوم یک مثال فوق العاده از این است که چگونه عمیق، غنی و جالبفلسفه خودشناسی می تواند زمانی که دست اندرکاران آن ذهن خود را به آن را قرار داده است. آن نمی باشد، و یا باید باشد، همه چیز در مورد چگونه شما می دانید که شما فکر می کنید با پوشیدن جوراب.
دانستن اینکه چرا
دانستن اینکه چه چیزی می خواهید و یا باور و یا احساس یک چیز است. دانستن اینکه چرا فکر می کنید چه فکر می کنید و یا می خواهید آنچه شما می خواهید یک موضوع متفاوت است. بسیاری از نوشتههای فلسفی در خودشناسی است در مورد 'دانستن اینکه چه چیزی "اما" دانستن چرا کمتر از آن ندارد جالب است. در مورد باورها، خردگرایان به دلایل تمرکز: بدانید که چرا شما فکر می کنید پوشیدن جوراب است که بدانید دلایل خود را برای این باور که شما با پوشیدن جوراب، این است که، از دلایل آن شما باید که باور. موازی در اینجا این است با اقدامات: بدانید که چرا شما عمل به عنوان شما (به عنوان مثال در جوراب خود را قرار داده است) است به دانستن دلیل یا دلایل که برای آن شما عمل به عنوان شما انجام داد. بیشتر در مورد این کتاب در واقعیت عملی جاناتان دنسی است وجود دارد. برای هدف فعلی، نکته این است که تا زمانی که شما دسترسی به دلایل خود را دارند شما پاسخ به "چرا" درخواست. چالش این است که پس از آن توضیح دهید که چگونه دلایل خود را می دانید.
اما در حال حاضر مورد که در آن دلایل خود را هیچ خوب و که در آن چه فکر می کنید چیزی است که شما باید به عقلانی باور نمی در نظر بگیرند. در چنین مواردی، طبیعی است که فکر می کنم که چرا فکر می کنید چه فکر می کنید کمتر به انجام با دلایل خود را و بیشتر به کار با عوامل دیگر است. به عنوان مثال، برخی از روانشناسان اجتماعی اعتقاد به تئوری های توطئه را با ارجاع به یک ذهنیت توطئه "، یک" میل عمومی به سوی تفکر توطئه (Imhoff و Bruder کشور) را توضیح دهد. با وجود این، نظریه پرداز توطئه های فردی نه می داند و نه معتقد است که او معتقد است که تئوری های توطئه حیوان خانگی خود را به خاطر او این و یا هر صفت شخصیت معنوی است.






رضا بیگدلی
کافه ای ها
استارت آپ کافه ای ها
سایت تفریحی
سایت تفریح و سرگرمی
سایت سرگرمی
دانلود کتاب
دانلود آهنگ
دانلود نرم افزار اندروید
سایت خبری ربلک
اخبار تجارت
کسب و کار اینترنتی
کسب و کار آنلاین
کسب و کار نوین
استارت آپ
نابغه الکترونیک رضا بیگدلی
طراح ارشد رباتیک ایران
بهترین طراح ربات ایران
مرد اول رباتیک ایران
مرد اول الکترونیک ایران
دانلود برنامه اندروید
اندروید
نرم افزار اندروید
بازی اندروید
بازی برای اندروید
برنامه برای اندروید
اندرویدی ها
کافه اندروید
کافه جدید برای اندروید
مهندس رضا بیگدلی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.