کارآفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروری بر ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که مفهوم کارآفرینی برای اولین بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهمیت و نقش کارآفرینی در شکلگیری تحولات اقتصادی در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعی نیز به بررسی ویژگیهای فردی و اجتماعی کارآفرینان پرداختند.
خانواده، کانونی است که در شکلگیری این ویژگیها، میتواند نقش حیاتی ایفا کند. در جوامع سنتی که مردان نقش «نانآوری» و زنان نقش «خانهداری و تربیت فرزندان » را بر عهده داشتند، انتقال ایده کسب و کار بیشتر از طرف مرد صورت میگرفت؛ ساختار جدید خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههای تازهای از بروز خلاقیت و نوآوری را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال این تغییر نگرش؛ شیوه تولید، سبک زندگی و نقشهای والدین در درون خانواده نیز دچار دگرگونی شد. به شکلی که هر کدام از والدین با رفتار خود میتوانند در رشد اعتماد به نفس،خلق ایدههای جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقشهای اساسی را ایفاء کنند.اگر خانواده را از دیدگاه نهادی مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که خانواده از نظر کمی و کیفی میتواند کانون اصلی اندیشه کار و تلاش و پرورش روحیه خلق ایده و کار در افراد باشد. تحقق این امر مستلزم توجه ویژه والدین به ابعاد و ساحتهای حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست. وقتی پدر یا مادر همچون الگویی تلاشگر و مؤثر در عرصه کار و تولید در جامعه ظاهر شوند،کارکردهای مثبت ناشی از فعالیت آنها فرزند را به سمت و سویی ترغیب مینماید تا ذهن خود را به صورتی منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدین و یا حرفهای جدیدتر سوق دهد. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای جدید، ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای پیرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت، دگرگون میسازد. در این مرحله، نوجوان یا جوان ایدهکاری خود را با خانواده در میان میگذارد چه بسا بتواند از تجربیات و رهنمودهای والدین و احتمالاً حمایت مالی و اجتماعی آنها بهرهمند شود. اینجاست که معیارها و ارزشهای خانواده برای فرزند ملاک عمل و چراغ راه او در مسیر کار و تلاش واقع میشود. وظیفه والدین در چنین شرایطی تشریح ابعاد گسترده فعالیت اقتصادی به عنوان ارزش بنیادی برای فرزند و هدایت او در مسیر مطلوب، آغاز توأم با موفقیت را در راهاندازی کسب و کار به همراه خواهد داشت.
میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی (خصوصاً رابطه والدین با فرزندان)، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری «فرهنگ کار» در خانواده میتواند تأثیر داشته باشد. انسانهای متفاوت، توانمندیهای متفاوتی دارند که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند، میتوانند با خلق ایدههای جدید خود، تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرآیند تکنولوژی را آسان کنند.
مراحل توسعه کارآفرینی توسط خانواده
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبههای از اصطلاحات، آئینها و رفتارهای اجتماعی میتواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل: «توفیق طلبی»، «استقلال طلبی» و «خطرپذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با واقعیتهای کاری در جامعه، به اعضاء خود ارزانی دارد.
نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود و چگونگی تجسم ارزشهای اجتماعی برای فرزندان در شکلگیری آینده شغلی آنها، میتواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد. مثلاً چنانچه کسب موفقیت در جهت خلق ثروت و ایجاد فرصتهای شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزشهای مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر کشیده شود، نوجوان در چنین شرایطی ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده میسازد. در ادامه چنین فرآیند ذهنی، فرد بدنبال راههای دستیابی به چنین موقعیتی است. او موقعیتهای متفاوت را با هم مقایسه میکند؛ شبیهسازی ذهنی انجام میدهد؛ به پرس و جو میپردازد؛ و گاهی اوقات در نشریات، کتب، محیط مدرسه و حتی مجالس سخنرانی پرسشهای ذهنی خود را دنبال میکند. آنگاه، فرد با آگاهی از ارزش کار و تلاش آماده است بخش بزرگی از خواستهها، آرمانها و ارزشهای مورد نظر خانواده خود را به محک تجربه بگذارد.
فضای درون خانواده، خصوصاً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها میدهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را مورد کند و کار قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند؛ به شکلی که بتوانند بر فراز خواستهها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظامهای مدرن پرو بال بزنند و از نفوذ و سلطه اندیشه و روشهای سنتی در رفتار آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در جامعه ایفاء میکنند.
حمایت و تشویق والدین جهت یادگیری فن آوریهای جدید از جمله فنآوریهای تکنولوژیکی و اطلاعاتی و معرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالا را برای فرزندان فراهم میسازد، آنان را علاوه بر نقشآفرینی در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه یعنی کار مفید و بهرهوری بالا خواهد کرد. تغییر نگرشها و رفتارهای کلیشهای در مورد ایفاء نقشهای خانوادگی و اجتماعی و تشویق فرزندان به رفتارهای مثبت اقتصادی و اجتماعی، آنان را افرادی کارآمد و هدفمند میپروراند. زیرا پیروی از کلیشههای سنتی و تکراری در عرصه کار و فعالیت، هم به خانواده و هم به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد میسازد. به همین دلیل؛ گذر از این مرحله، تاثیرپذیری فرد از تغییرات جدید و پذیرش مسئولیت خطیر اجتماعی به منظور ایجاد کسب و کار جدید و دسترسی به موقعیتهای بهتر و جدیدتر، از فرد یک انسان مستقل و توانمند میسازد که در عرصههای گوناگون زندگی ضمن پذیرش نقشهای متفاوت میتواند مفید واقع شود.
در این مرحله، فرد با ارزیابی مشاغل متناسب با خواستههای خود و خانواده، به خلق ایده در زمینهکار و فعالیت میپردازد؛ چارچوب فکری خود را در قالب طرح کسب و کار به جامعه عرضه میکند؛ سپس، با مدیریت خود فعالیت اقتصادی را آغاز میکند. در این مرحله، والدین با استفاده از تجارب خود میتوانند فرزندشان را جهت اداره کسب و کار یاری کنند. هر چند ممکن است این نیاز صرفاً متوجه حمایتهای مالی آنها نباشد. با ادامه حمایت خانواده و تقویت روحیه کارآفرینی در فرزندان به منظور راهاندازی و مدیریت کسب و کار اقتصادی توسط آنان، نتایج ذیل متوجه جامعه خواهد شد:
ـ ایجاد و توسعه اشتغال در بخشهای اقتصادی کشور و به تبع آن استقلال اقتصادی خانوادهها
ـ دگرگونی در روند تولید با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و بدنبال آن تغییر در فرهنگ مصرف
ـ تنوع شغلی و ایجاد رقابت گسترده در بازارهای اقتصادی
ـ بسط و توسعه صادرات با اتکاء به منابع موجود در کشور
ـ کاهش نرخ بیکاری و تورم و بدنبال آن کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه
کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توان افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی کارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بکارگیری تکنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بکارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به کیفیت مطلوب کالا و خدمات آماده میسازند. کارآفرینی، فرآیندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرآیند نقش اساسی را ایفاء میکند. زیرا، خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرک را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق کند به شکلی که «فرد» و « جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش و اهمیت خانواده به عنوان کانون اندیشه نوگرایی، در ایجاد روحیه خلاقیت و نوآوری در افراد، گسترش روحیه کارآفرینی و توسعه کسب و کار جدید در جامعه، انکار ناپذیر است، به طوری که درزمینه فعالیت اقتصادی، خانواده میتواند اندیشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سویی سوق دهد که آنها را از مشکلات پیشرو از جمله؛ بیکاری، فقر، اعتیاد، فساد و... برهاند و آنها را در مسیرهای شغلی که مولد سرمایه و فرصتهای جدید است،هدایت نماید. زیرا، خانواده علاوه بر نقش تولید نسل و پرورش ابعاد عاطفی و اخلاقی فرزندان، به عنوان کانونی برای رشد و پرورش اندیشه خودباوری، اعتماد به نفس و خودشکوفایی در فرزندان، نقش بسیار مؤثری در راهاندازی کسب و کار اقتصادی و توسعه فعالیتهای شغلی در جامعه خواهد داشت.
مهندس رضابیگدلی
مخترع برتر ایران
طراح برتر اختراعات کاربردی
در مورد تعریف کارآفرینی دیدگاه های مختلفی وجود دارد و درک کامل مفهوم و موضوع \" کارآفرینی \" نیازمند اطلاع از دیدگاه های بین رشته ای می باشد. کارآفرینی برحسب ماهیت خود و توجه محققان رشته های مختلف از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، صنعت و حتی تاریخی تعریف شده است.
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی " Entrepreneurs " به معنای "متعهد شدن " نشات گرفته است کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن 16 میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خویش تشریح نموده اند.
کارآفرینی از مباحثی است که در تمامی ابعاد توسعه اقتصادی و اجتماعی از حدود 20 سال به این طرف عملاً در دنیای تجارت و کسب و کار مطرح شده است، از جمله تعاریف کارآفرینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
" سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمی آورد بلکه این ایده است که محرک سرمایه است و موفقیت در کسب و کار ، با ایده ی نوآورانه و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه ی محصول جدید در بازار می شود رقم می خورد که این را اصطلاحا کارآفرینی می گوییم".
برای شناخت فرد کارآفرین باید ابتدا بدانیم که او چه کارهایی می کند و سپس دریابیم کدام خصوصیات و ویژگی های شخصیتی او را از دیگران متمایز می کند.کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق فرآیند ایجاد کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار مجازی، کسب و کار در مغازه یا شرکت یا سازمان ) توام با بسیج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی ، محصول یا خدمت جدیدی را به بازار عرضه می کند.
ژوزف شومپیتر( 1934) فرآیند کارآفرینی را " تخریب خلاق " می نامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. روش نوین همان "تخریب خلاق " می باشد. از نظر وی نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کار آفرینی محسوب می شود.
1- ارائه کالای جدید
2- ارائه روش جدید در فرآیند تولید
3- گشایش بازاری جدید
4- یافتن منابع جدید
5- ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت
کارآفرینی کیفیتی است که افراد را قادر می سازد یک فعالیت جدید را شروع کنند یا با قدرت و به طور ناباورانه فعالیت موجود را توسعه دهند.
کارآفرینی موتور تحول و توسعه اقتصاد، فرهنگ و جامعه است. رشد و فراگیری این پدیده می تواند به تحول و دگرگونی اساسی در اقتصاد ملی منجر شود. کارافرینی فرآیندی است که طی ان فرد کارآفرین با ارائه ایده و فکر جدید ایجاد کسب و کار با قبول مخاطره و تحمل ریسک، محصول و خدمت جدید را ارائه میکند.
اگرچه تعاریف گوناگونی از کارآفرینی ارائه شده است، لیکن بیشتر نویسندگان و صاحب نظران در مجموع کارآفرینی را " فرآیند شناسایی فرصتهای اقتصادی، ایجاد کسب و کار و شرکتهای جدید، نوآور و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصتهای شناسایی شده می دانند که در نتیجه آن کالا ها و خدمات جدیدی عرضه می شود.
ریچارد کانتیلون (1730) اولین کسی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اینگونه تعریف نمود : کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می کند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد.
جان باپتیست سی (1803) کار آفرین را فردی میداند که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده دارد.
فرانک نایت (1921) کار آفرینان را کسانی میشناسد که در شرایط عدم قطعیت به اتخاذ تصمیم می پردازند و پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز شخصاً می پذ یرند.
طبق نظر کاسون (1982) کار آفرین فردی است که تخصص وی "تصمیم گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع کمیاب " میباشد. وی " داشتن توان داوری و قضاوت " را عنصری مشترک در تمامی کار آفرینان تشخیص داده است .
از دیدگاه کارلند (1984) کار آفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تاسیس مینماید و آنرا مدیریت کرده و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده میکند.
همچنین به تعاریف زیر نیز می توان اشاره کرد: کارآفرین کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمع آوری و از آنها بهره برداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی نماید.
کارآفرینان کسانی هستند که با ایجاد محصولات وخدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبی کسب می کنند. معمولاً گمان می رود که کارآفرینان در راه اندازی شرکتها تبهر دارند در هر حال، آنها، از هیچ، کسب و کارجدید خلق می کنند. آنها به رغم مخاطرات بسیار، پیشگام کارهای جدید می شوند.
با توجه به تعاریف فوق ، در خیلی از موارد، به خاطر نزدیکی و وجود تشابهات بین واژه های کارآفرین ، نوآور، مخترع، سرمایه گذار، و مدیر ، آنها را به جای یکدیگر به کار می برند. در این قسمت به تفاوت های آنان اشاره می شود.
خلاقیت یک پدیده ذهنی است و فرد خلاق کسی است که فکر و ایدهی جدیدی دارد و به دنبال روش جدیدی برای هر موضوع است. به عنوان مثال هر کدام از افراد عادی در مواجه شدن با شیشه کثیف خودرو ، به این فکر می افتد که شیشه را تمیز کند. ولی فرد خلاق احتمالا به این فکر می افتد که چگونه می توان شیشه ای تولید کرد که کثیف نشود. در اینجا فرد خلاق به دنبال راه تازه برای یک مشکل است.
خلاقیت و اختراع به هم نزدیک اند.گفته شده که فرد خلاق ، به دنبال راه و روش تازه برای حل مشکل است. اما او هنوز راه و روش را پیدا نکرده است.ایجاد کننده راه و روش تازه ، همان مخترع است. پس مخترع کسی است که روش یا محصولی را برای اولین بار تولید می کند.در مثال فوق، کسی که شیشه ای تولید کند که کثیف نشود و نیاز به شستن نداشته باشد، مخترع است.
کسی است که قابلیت استفاده و مقرون به صرفه بودن محصول اختراع شده را بررسی و در صورت امکان، آن را تجاری می کند. در مثال بالا ، پس از اختراع شیشه توسط مخترع، فرد نوآور بررسی می کند که شیشه تولیدی در مقایسه با شیشه های قبلی، چقدر مقرون به صرفه و اقتصادی است.
سرمایه گذار کسی است که سرمایه ( مالی ) را در اختیار افراد (در اینجا منظور کارآفرینان است) می گذارد و در برابر آن در سود به دست آمده نیز شریک می شود. در مثال فوق ، کارآفرین برای تجاری کردن محصول تازه اختراع شده (شیشه) احتمالا به سرمایه زیادی نیاز دارد.به همین دلیل با سرمایه گذاری صحبت می کند تا از سرمایه او برای انتقال محصول به بازار استفاده کند. سرمایه گذار نیز قبول می کند و سرمایه خود را در اختیار کارآفرین قرار می دهد و در پی آن، در سودی که او از این راه به دست می آورد شریک می شود.
مدیران ، واحد کسب و کار را اداره می کنند و کارآفرینان با نگاه فرصت گرایانه، واحد کسب و کار را راه اندازی می کنند. از آنجا که هر کارآفرینی مسئولیت تمام کارهای مربوط به کسب و کار را بر عهده دارد، به طور کلی می توان گفت هر کارآفرینی مدیر است اما هر مدیری کارآفرین نیست. به تفاوت این دو در جدول اشاره شده است.
کارآفرینان مدیران
در آینده زندگی می کنند.
علاقه به تغییر دارند.
فرصت گرا محسوب می شوند.
یک خانه می سازند و بلافاصله برای خانه بعدی برنامه می ریزند. در گذشته زندگی می کنند.
علاقه به ثبات دارند.
تهدید گرا محسوب می شوند.
یک خانه می سازند و می خواهند تا ابد در آن زندگی کنند.
همان گونه که در تعاریف بالا نیز اشاره شد، کارآفرین کسب و کاری را برای خود راه می اندازد. او در راه اندازی و ادامه کسب و کار خود، معمولا کارهای زیر را انجام میدهد:
• سرمایه اش را با ریسک مواجه می کند.
• امور مربوط به خودش را شخصا سازماندهی می کند.
• تصمیم گیرندهی کارش، خودش است.
• مجبور است برای ادامه فعالیت ، مشتریان را خودش پیدا کند.
• هم زمان به فعالیت های متفاوتی می پردازد.
مهندس رضابیگدلی
مخترع برتر ایران
طراح و مخترع پروژه های راهبردی و کاربردی
کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیت های مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خود آزارانه و پرخاشگری نیز دیده می شود. در این افراد حرکات تکراری دست زدن ، پریدن پاسخ های غیر معمول به افراد ، دلبستگی به اشیا و یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده می شود و ممکن است در حواس پنجگانه ( بینایی ، شنوایی ، لامسه ، بویایی و چشایی ) نیز حساسیت های غیر معمول نشان دهند. هسته مرکزی اختلال در اوتیسم ، اختلال در ارتباط است.
50 % از کودکان اوتیستیک قادر نیستند از زبان به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند. عدم به کار بردن ضمیر "من" از ویژگی های کلامی این کودکان است. از مسائل دیگر تکلمی، تکرار کلمات و جملات اطرافیان است.
اختلال اوتیستیک
ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی به طور مشخص آسیب دیده است. علائق ، فعالیت ها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود.اختلال آسپرگر : با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیت ها و علائق محدود مشخص می گردد . علائم بالینی کلی که نشان دهنده تأخیر در زبان باشد وجود ندارد یعنی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند. هوش طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است.
اختلال رت
اختلال پیش رونده ای است که فقط در دختران دیده می شود. ابتدا مراحل رشد طبیعی است ولی بعد مهارت های به دست آمده قبلی و استفاده هدف دار از دست ها را از دست می دهند و به جای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد می شود که بین سنین1-4 سالگی شروع می شود.اختلال فرو پاشنده دوران کودکی : رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارت هایی که قبلاً داشته است مشاهده می شود.
اختلال نافذ رشد غیر اختصاصی
به تنهایی علائم مشخص هیچیک از اختلالات بالا را ندارد و نمی توان آنرا جزو یکی از طبقه بندی های فوق الذکر جای داد.
علت اوتیسم چیست؟
اوتیسم یک ناتوانی طولانی مدت است که منجر به اختلال عملکرد عصبی – روانی در فرد می شود. گر چه به نظر می رسد که اوتیسم عارضه نادری است اما اطلاعات اخیر گویای آن است که شیوع اوتیسم حتی تا20 مورد در هر10000 تولد زنده می رسد. اوتیسم در پسران3 - 4 برابر بیشتر از دختران دیده می شود. اگر چه علت اصلی آن کاملاً شناخته شده نیست، اما در سال های اخیر تحقیقات و مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است.تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اوتیسم و یا اختلالات مربوط به آن وجود داشته است که ریشه ژنتیک را مطرح می کند اگر چه تا به حال ژن خاصی که مربوط به اوتیسم باشد شناخته نشده است . پژوهشگران در مورد نقش ژنتیک در علت شناسی اوتیسم اختلاف نظر دارند و عده ای از آنها ترکیب چندین ژن را به عنوان علت اختلال مطرح می کنند . چندین نظریه درباره اوتیسم مطرح شده که هیچیک به طور دقیق اثبات نشده است.
اوتیسم یک بیماری روانی نیست
کودکان مبتلا به اوتیسم کودکان سرکشی نیستند که خود رفتارهایشان را انتخاب کرده باشند. اوتیسم به دلیل داشتن والدین بد ایجاد نمی گردد، به علاوه هیچ عامل روان شناختی خاصی در خصوص تأخیر رشد کودک شناخته نشده است.
علائم اوتیسم چیست ؟
افراد مبتلا به اوتیسم معمولاً حداقل نصف علائمی را که در زیر عنوان شده است نشان می دهند . این نشانه ها از خفیف تا شدید متغیر هستند . در موقعیت های کاملاً متفاوت، رفتارهایی که با سن کودک تطابق ندارد مشاهده می گردد.
• اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند.
مشکلات شدید تکلمی دارند.
در بیان نیازها مشکل دارند و از اشارات و حرکات به جای کلمات استفاده می کنند. اغلب از ضمایر استفاده معکوس می کنند ، به جای استفاده از " من" از " تو" استفاده می کنند .
کلمات و یا جملات دیگران را تکرار می کنند.
خنده و گریه بی دلیل دارند و یا بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند.
قشقرق به پا می کنند و به دلایلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند.
قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند.
دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند.
تماس چشمی ندارند یا تماس چشمی آنها اندک است.
به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند.
با اسباب بازی، درست بازی نمی کنند.
چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند.
احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند.
از خطرات نمی ترسند.
پر تحرک یا کم تحرک هستند.
به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند به طوری که به نظر می آید ناشنوا هستند اگر چه حس شنوایی سالم است.
70 % کودکان مبتلا به اوتیسم، ناتوانی هوشی دارند.
باورهای غلط درباره اوتیسم:
-1 کودکان مبتلا به اوتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند.
-2 کودکان اوتیستیک نبوغ دارند.
-3 کودکان مبتلا به اوتیسم صحبت نمی کنند.
-4 کودکان اوتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند.
ما می دانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد. اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند. در صورتی که این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم.
اوتیسم نوعی اختلال تکاملی عصبی است که در آن کودک مبتلا مراحل تکاملی را آنگونه که همسالان وی طی میکنند نمی گذراند. درکودکان اوتیسم توانایی های ارتباطی از قبیل سخت گفتن و رابطه با والدین و هم سالان مختل میشود والگوهای تکراری و آزاردهنده ای از رفتار نزد آنها بروز مینماید .
این علائم عموما در کودکان زیر 3 سال بروز می یابد. در اغلب کودکان اوتیسم رشد توانایی های ارتباطی و گفتاری از بدو تولد دچار اختلال و کندی است ولی در 20 تا 30 درصد موارد کودک تا 1.5 تا 2 سالگی رشد طبیعی دارد و پس از آن توان گفتار و ارتباط با والدین را از دست میدهد.
شیوع اختلال اوتیسم 5 تا 6 مورد به ازای هر 1000 نفر جمعیت تخمین زده شده است که در این میان پسران ، 4 برابر بیشتر از دختران مبتلا میشوند.پژوهش ها در مورد علل بوجود آورنده ی اوتیسم به احتمال نقش اختلال ساختاری مغز ، ژنتیک و عوامل محیطی اشاره داشته است. اما تاکنون هیچ عامل قطعی و مشخصی شناخته نشده است .
عمده ترین اختلال اوتیسم که توجه والدین و پزشکان را به خود جلب کرده است ناتوانی در گفتار است. در بسیاری از کودکان اوتیسم ، ناتوانی در گفتار بسیار شدید است و بدون مداخله ی درمانی بهبود قابل توجهی ایجاد نمیشود.کودکان اوتیسم که توانایی ادای کلمات را دارند غالبا دچار اکولالیا ( تکرار بی معنای کلمات و اصواتی که شنیده اند ) میشوند.
کودکان اوتیسم از تعامل و برقراری ارتباط با همسالان خود ، خودداری میکنند که این خود میتواند منجر به محدود تر شدن توانایی های ارتباطی آنها گردد.تماس چشمی و پاسخ دهی مناسب کودکان در موقعیت های تماس هم سالان و والدین بسیار محدود است.
سومین دسته از اختلالاتی که در کودکان اوتیسم مشاهده میشود، اختلالات رفتاری و حرکتی است. در این کودکان حرکات تکرار شونده مشاهده میشود که گاه ماهیت آسیب زا دارند. همچنین آنها تمایل به انجام حرکات ورفتارها بر اساس یک ترتیب تکراری دارند. این اختلالات در کودکان پیش دبستانی و دبستانی بیشتر از کودکان کم سن تر یا افراد بالغ است.
در این کودکان علائق معطوف به چند مورد محدود و یا نامعمول میشود و اگر آن موارد در اختیار وی قرار نگیرد از خود رفتارهای مشکل زا بروز میدهد. کودک اوتیسم نسبت به تغییر محیط اطراف خود حساس است و نسبت به آن واکنش نشان میدهددَرخودماندِگی (به انگلیسی: Autism) (به لاتین: Autismus) نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است که با رفتارهای ارتباطی، کلامی غیر طبیعی مشخص میشود. علائم این اختلال تا پیش از سه سالگی بروز میکند و علّت اصلی آن ناشناختهاست. این اختلال در پسران شایع تر از دختران است. وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین نقشی در بروز درخودماندگی ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر میگذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. در بعضی موارد رفتارهای خود آزارانه و پرخاشگری نیز دیده میشود. در این افراد حرکات تکراری (دست زدن، پریدن) پاسخهای غیر معمول به افراد، دلبستگی به اشیا و یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده میشود و ممکن است در حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی و چشایی) نیز حساسیتهای غیر معمول نشان دهند. هستهٔ مرکزی اختلال در درخودماندگی، اختلال در ارتباط است.
ضوابط تشخیص درخودماندگی
وجود حداقل ۶ مورد از مواردی که در بندهای اول و دوم و سوم توصیف شدهاند. لااقل دو مادّه از بند اول و یک ماده از هر یک از بندهای دوم و سوم الزامی است.
رضابیگدلی از سایت کافه ای ها
برترین مخترع طرح های کاربردی ایران