کافه ای ها

تفریح و سرگرمی

کافه ای ها

تفریح و سرگرمی

زاها حدید برگ قایق شیشه ای بالا و خشک در آنتورپ

حتی منتقدان سخت ترین او به سختی می تواند متهم زاها حدید از محتوای آن را بازی امن بودن، و آخرین کار پس از مرگ-تکمیل starchitect ما از تزلزل ناپذیر اعتماد به نفس است که طرح های او نمونة یاد. در نظر گرفته شده شبیه به کمان یک کشتی شیشه ای بزرگ با اشاره به سمت منطقه ای که آنتورپ تاسیس شد، به تازگی افتتاح پسوند بندر خانه یک نقطه عطفی قطعی برای پورت های این شهرستان است، هر چند مطمئن شوید که به تقسیم نظر است.

طراحی غیر معمول که تا حدودی با محدودیت رانده شد. استخدام زیر معماری رقابت برای انجام یک نوسازی و گسترش یک ساختمان سابق ایستگاه پورت آتش پس از آن می تواند به عنوان یک دفتر 500 نفر از کارگران خدمت می کنند، حدید گفته شد که ساختمان اصلی باید حفظ شود. بنابراین، یک ساختار اضافی در بالای بر تصمیم گرفته شد.

گسترش جداره است که توسط یک ستون بتن پشتیبانی و اندازه گیری 111 × 24 × 21 متر (364 X 78 X 68 فوت) است. جلو آن شامل ترکیبی از جنبه های شیشه ای مثلثی شفاف و مات که برای اطمینان از نور طبیعی مطلوب در داخل برای کارگران محاسبه شد.

حیاط ایستگاه آتش قدیمی با سقف شیشه ای جدید محصور شد و به عنوان پذیرش به Port خانه خدمت می کند، با دسترسی به فرمت جدید به دست آورد از طریق آسانسور. اتاق تاریخی خواندن عمومی و کتابخانه در سالن ماشین آتش نشانی متروکه نیز بازسازی شد.

این پروژه دریافت "خیلی خوب" امتیاز کد برییم ساختمان پایدار، و شامل خشک شویی و اتصالات توالت و آشکارسازهای حرکت به کاهش مصرف آب. پمپ های یک سیستم پمپ حرارتی آب تا 80 متر (262 فوت) زیر سطح زمین برای کمک به خنک و حرارت داخلی موثر تر است.

مانند پردیس دایسون، پرتوهای سرد در ساختمان ایستگاه آتش نشانی اصلی برای گرمایش و سرمایش کارآمد استفاده می شود، در حالی که فرمت جدید با استفاده از سقف های سرد، یک سیستم بسیار مشابه است.

با این ساختمان آن را احساس تقریبا مانند کار زاها حدید آمده است کامل دایره. یکی از طرح های اولیه کلید خود را درگیر یکی دیگر از ایستگاه آتش نشانی، ایستگاه آتش ویترا، در آلمان، هر چند استفاده از مجاورت بین قدیم و جدید به ذهن می آورد یکی دیگر از آثار اخیر او، مرکز شرق میانه است.

ما هیچ کلمه ای در چه هزینه بندر خانه برای ساخت، هر چند به گزارش رویترز آن را به یک خنک 55 میلیون € (تقریبا آمریکا 62 میلیون $ آمد.  رضا بیگدلی

دگرپیکری پروتئین لایه مانند یک کیک می تواند آلزایمر در حرکت

دانشمندان ایجاد کرده اند، طرحی ابتدایی از یکی از راه های است که در آن بیماری آلزایمر طول می کشد نگه دارید، و ذره ذره آنها شروع به پر کردن در جزئیات. بازیکنان کلیدی در این فرآیند هستند چه به عنوان پروتئین بتا آمیلوئید که به صورت در توده، تکامل را به پلاک و باعث آسیب غیر قابل برگشت به مغز شناخته شده است. تحقیقات جدید مانور فریبنده است که این پپتیدها استفاده به لغزش گذشته دفاع سلول موجب آن آنها اولین بار به شکل پشته از طولانی، ورق مسطح تغییر شکل، یافته ای که ممکن است ارائه دهد تا فرصت های جدید برای مداخله در شروع بیماری نشان داده است.

تجمع پروتئین بتا آمیلوئید در نظر گرفته شده یک پیش ماده برای آلزایمر است. طولانی قبل از نشانه های ثبتشده مانند از دست دادن حافظه و مهارت های ارتباطی به خطر بیافتد شروع به نظر می رسد، این پپتیدها تیم برای حمله به سیناپس نورون و نابود کردن اتصالات سلول های مغز، همه در حالی که تشکیل پلاک که با کاهش چشمگیر در عملکرد مغز بعد از مطابقت دارد.

مشخص شده است که وقتی پروتئین بتا آمیلوئید جمع و تراشیدن دور در نورون آنها این کار را به شکل این سازه ها-مانند ورق، گاهی اوقات الیگومر بتا آمیلوئید نامیده می شود. این می تواند بیش از یک دهه می رسد قبل از پلاک مذکور وجود داشته باشد، و امیدوار کننده و نویدبخش، تحقیقات اخیر در تشخیص مانند تکنیک های MRI و آزمایش خون است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد آنها را به نقطه بسیار زودتر در منجر شده است. چه این مطالعه جدید نشان داده است است که پروتئین دگرپیکری واقع خود را شبیه به این در حال حاضر به عنوان یک راه از به دست آوردن ورود به سلول.

"آنچه ما در بر داشت این است که این تغییر ساختاری برای Abeta (بتا آمیلوئید) مورد نیاز است برای ورود به سلول های عصبی و تنها Abeta مولکول اول کل غیر جمع و تغییر در ساختار بتا ورق قبل از آنها گرفته تا - و نه پس از آن،" ژان Bieschke، مهندس پزشکی در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس و همکاری نویسنده این مطالعه جدید می گوید جدید اطلس.

Bieschke و تیم خود را از همکاری محققان از آلمان کشف شده توسط اولین ساختمان انواع سازه بتا آمیلوئید در آزمایشگاه و با استفاده از میکروسکوپ فلورسانس برای پیگیری جذب آنها توسط سلول ساخته شده است. در یک آزمایش جداگانه دوم، آنها یافته های خود را با تغذیه پروتئین غیر جمع بتا آمیلوئید به سلول تثبیت و استفاده فلورسانس انتقال انرژی رزونانس تا ببینید که چگونه آنها را جمع آوری به انتخاب قفل.

این روند، که محققان تشبیه به ساخت و ساز از یک کیک لایه لایه، آن چیزی است که اجازه می دهد تا خوشه مضر بتا آمیلوئید را به داخل سلول جذب می شود. دقیقا چگونه آنها سمیت آنها هنوز برای بحث، هر چند شواهد از پروتئین بتا آمیلوئید آسیب رساندن به میتوکندری سلول وجود دارد، مرکز تولید انرژی، و منجر به مرگ سلول میشود.

"این که آیا این است که مکانیسم اولیه مسمومیت است که هنوز هم یک سوال باز، از آنجا که دیگر مکانیسم های احتمالی برای مثال وجود دارد که بتا آمیلوئید تعامل با غشاء سلول،" توضیح می دهد Bieschke. "همه از این مکانیزم به تجمع های مرتبط و یا 'کیک تشکیل از پپتید Abeta."

با درک جدیدی از نحوه پروتئین بتا آمیلوئید به دست آوردن ورود، محققان هم اکنون می توانید به چگونه آن را رفتار یک بار در داخل سلول و نگاه کنید اگر حیله گری خود را دارد تحمل در چگونه آن را با میتوکندری در تعامل است.

"ما تعیین خواهد کرد اگر ما می توانید ببینید و اندازه گیری تعامل با غشای میتوکندری، و اگر این ساختارها در حال تعامل با میتوکندری همان راه به عنوان با غشای سلولی بیرونی، می گوید:" Bieschke. "یکی دیگر از سوال ما از شما خواهد خواست باشد: آیا ما می توانیم جذب و یا شکل گیری این ساختارها دستکاری به طوری که آنها می توانید وارد سلول نمی این ممکن است یک استراتژی درمانی برای کمک به بیماران مبتلا به آلزایمر آینده."

این تحقیق در مجله Journal of Biological منتشر شد. رضا بیگدلی

سرسره برای اضافه کردن برخی از لرزش به درمان سنگ کلیه

سنگ کلیه سنگ کلیه هستند ایده هر کسی از یک زمان خوب نیست، اما درمان آنها می تواند سرگرم کننده تر از ما فکر می کنیم. نسخه؟ یک روز در والت دیزنی. محققان از دانشگاه ایالتی میشیگان (MSU) پیدا کرده اند که سرسره، یک راه موثر برای بیرون راندن سنگ کلیه، با استفاده از آزمون بر روی یک مدل مصنوعی نشان دادن میزان موفقیت برای عبور سنگ کلیه در حدود 70 درصد.

پژوهش از دیوید Wartinger، یک اورولوژیست در MSU که برای آزمون این نظریه الهام گرفته شده بود بعد از اینکه بیماران موفقیت گزارش عبور سنگ تنها چند ساعت پس از سوار غربی با مضمون بزرگ تندر کوه راه آهن دیزنی.

"در واقع، من تا به حال بیماران به من گفتن که پس از سوار غلتکی coaster خاص در والت دیزنی جهانی، آنها قادر به عبور سنگ کلیه خود بودند، می گوید:" Wartinger. "من حتی تا به حال یک بیمار می گویند او سه سنگ های مختلف پس از سوار چندین بار منتقل می شود."

در چه احتمالا یکی از مطالعات سرگرم کننده ترین تا به حال انجام بود، Wartinger سوار ذخیره 20 بار، و از او یک کوله پشتی حاوی یک مدل 3D از یک کلیه توخالی با سه سنگ معلق در ادرار در داخل، هر یک کمتر از 4 میلی متر (0.16 در). و آن را در واقع به نظر می رسد به کار، اگر چه که در آن در قطار بیمار نشسته اثر قابل توجهی در مورد اینکه آیا سنگ با موفقیت به تصویب شد.

"در مطالعه مقدماتی، نشستن در آخرین ماشین از coaster غلتکی نشان داد در مورد سرعت عبور 64 درصد، در حالی که نشسته در چند اتومبیل برای اولین بار تنها میزان موفقیت 16 درصد، می گوید:" Wartinger.

این نتایج توسط یک مطالعه گسترش یافته است، که Wartinger با مارک میچل ساکن MSU انجام حمایت می شدند. سوار با چندین مدل کلیه در یک بار، محققان دریافتند میزان موفقیت در عقب ماشین 70 درصد نزدیک، و اگر سنگ در اتاق فوقانی کلیه بودند، آنها به تصویب هر زمان تنها پیدا شد.

جالب توجه است هر چند، هنگامی مدل در دیگر سرسره در پارک گرفته شد، نتایج کمتر قابل توجه بود. Wartinger نشان می دهد که G-نیروی سواری سریعتر ممکن است سنگ در مکان نگه دارید. در عوض، coaster غلتکی ایده آل برای عبور سنگ یکی که پر از دست انداز و پیچ خورده، اما باقی می ماند سمت راست و نمی بیش از حد سریع است.

"در همه، ما استفاده 174 سنگ کلیه از تغییر شکل، اندازه و وزن برای دیدن اگر هر مدل در سوار همان و در دو سرسره دیگر کار می کرد، می گوید:" Wartinger. "بزرگ تندر کوه تنها کسی است که مشغول به کار بود. ما سعی کوه فضایی و اروسمیث راک coaster غلتکی و هر دو شکست خورده است."

در حالی که به دور از نسخه های بالینی، Wartinger می گوید آن را احتمالا ارزش امتحان کنید برای بیماران مبتلا به سنگ های کوچک تر کلیه، و یا کسانی که سنگ شکنی قرار گرفته اند، یک درمان استفاده می شود برای شکستن سنگ های بزرگتر به کوچکتر، قطعات بیشتر به راحتی منتقل می شود.

"مشکل این است سنگ شکنی می توانید باقی مانده در کلیه که می تواند در یکی دیگر از سنگ نتیجه را ترک کنند، می گوید:" Wartinger. "بهترین راه برای از بین بردن این به طور بالقوه از این اتفاق است که سعی کنید در حال رفتن به coaster غلتکی پس از درمان زمانی که باقی مانده هنوز کوچک هستند."

این تحقیق در مجله انجمن Osteopathic آمریکا منتشر شده است.رضا بیگدلی

علی جوان؛ مخترع لیزر گازی

همان کودکی ریاضیات را دوست داشت؛ در یک کلام «بچه درس‌خوان» بود. شاید آن روزها که در دبیرستان البرز تهران محصل بود کسی فکر نمی‌کرد روزی او با اختراعش دنیا را تکان دهد و به معنای حقیقی کلمه علم را یک قدم پیش ببرد؛ با زندگی‌نامه‌ی «علی جوان»مخترع لیرز گازی همراه باشید.

علی جوان در ۵ دی ۱۳۰۵ در تهران و در خانواده‌ای آذری به دنیا آمد (۲۲ شهریور ۱۳۹۵ فوت کرد). از ۵، ۶ سالگی و وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت در خانه شمارش و کمی حساب یاد گرفته بود و عاشق بازی با اعداد بود. بعد از اتمام دروه‌ی ابتدایی، تحصیلات خود را در رشته‌ی ریاضی-فیزیک در دبیرستان‌های مشهور فیروز بهرام و ماندگار البرز ادامه داد. با پایان متوسطه در کنکور شرکت کرد و با قبولی در رشته ریاضی-فیزیک دانشگاه تهران، هم به آرزویش رسید هم مسیر آینده‌ی خود را مشخص کرد. پس از دریافت مدرک فوق لیسانس دریافت که آن‌جا دیگر چیزی برای یاد دادن به او ندارد. به کمک شرایط مساعد وقت، راهی سرزمینی شد که امکان پیشرفت را برایش فراهم می‌کرد؛ «جوان» در ۱۹۴۸ برای تحصیل در دوره‌ی دکترای فیزیک به دانشگاه کلمبیای ایالات متحده رفت. علی به جز ریاضی و فیزیک، هنردوست هم بود و به طور خاص عشق زیادی به موسیقی داشت؛ در حدی که در همان دانشگاه کلمبیا در کلاس‌های هنری موسیقی هم شرکت می‌کرد. او در جایی گفته موسیقی باخ جلوه‌ای از عالم ریاضی است؛ علی جوان تحت نظر استاد راهنمایش، چارلز تونز، مدرک دکترا خود را گرفت و بعد به دوره فوق دکترا رفت. ده سال بعد از ورودش به خاک آمریکا، در حالی که هنوز مشغول تحصیلات دانشگاهی (دوره فوق دکترا) بود به گروه تحقیقاتی آزمایشگاه بل در نیوجرسی پیوست؛ جایی که در آن مهم‌ترین دست‌آوردش را هم به دست آورد.

دو سال پس از ملحق شدن به آزمایشگاه بل و فقط چند ماه پس از این‌که تئودور مایمن در سال ۱۹۶۰ میلادی مبانی نظری لیزر را مطرح کرد، علی جوان به همراه دو تن از همکارانش «ویلیام بنت» و «دونالد هریوت» ایده‌ی خود را برای پایه‌ی آن عملی کردند و در بعد از ظهر سرد و برفی ۱۲ دسامبر ۱۹۶۰ لیزر گازی هلیوم-نئون اختراع شد. «جوان» فردای آن روز (۱۳ دسامبر ۱۹۶۰) لیزر گازی را با ارسال یک پیام تلفنی آزمود و برای اولین بار در تاریخ، یک مکالمه تلفنی از طریق لیزر نوری انجام گرفت. این اختراع، انقلابی در دنیای فن‌آوری ایجاد کرد؛ بسیاری از پژوهشگران اختراع لیزر گازی را نقطه عطفی در تاریخ فن‌آوری‌های نوین می‌دانند. چهل سال بعد از آزمایش او، ارتباط به وسیله لیزر به صورتی عادی در آمد و از آن در صنایع اینترنتی استفاده‌ زیادی شد. «جوان» یک سال بعد در ۱۹۶۱ با درجه‌ی دانشیاری به عضویت هیات علمی موسسه‌ی فن‌آوری ماساچوست (MIT) در آمد و خیلی زود در ۱۹۶۴ به سراُستادی (Full Professor) رسید.

بزرگترین دستاورد علی جوان، اختراع لیزر گازی است.

بزرگترین دستاورد علی جوان، اختراع لیزر گازی در سال ۱۹۶۰ است.

داستان اختراع از زبان علی جوان

«لیزر نتیجه شناخت ما از طبیعت اتم‌ها است؛ به‌خصوص طبیعت موجی اتم‌ها. ما طبیعت اتم ها را کشف کرده‌ایم؛ آن‌ها چیزی‌اند که بوسیله ساطع شدن نور بیرون میدهند. در سال ۱۹۲۰ ساختار اتم‌ها تا کوچک‌ترین جزء، شناخته شده بود.  کتاب‌هایی در این رابطه نوشته شده بود. در آن زمان بزرگانی مانند  نیلز بور، اروین شرودینگر و انشتین و دیگران بودند که این اکتشافات را دنبال می‌کردند. مشکل است که شما با دقت بخواهید بگویید که در چه موقع یک نظر خلاق ظهور کرده است.

من تصور میکنم حتما نقطه شروعی در ابتدای این خط بوده، اما سرمنشا آن را کسی نمی‌داند. آدم در یک لحظه همه چیز را درباره اختراعش درک می‌کند؛ و این در حالی است که از انجام آن آگاه و باخبر نیستید و نمی‌دانید که دقیقا دارید چه می‌کنید. سپس به‌طور ناگهانی همه چیز درست از آب در می‌آید و شما موفق به کشف یا اختراع آن چیز می‌شوید. موقعی که من نظریه‌ام را در رابطه با لیزر گازی دادم، بعضی از قسمت‌های آن، اگر نه همه‌اش، را بر پایه‌ی حضورم در کارهایی بود که مشغول انجام آن‌ها بودم. اما [ته دلم] می‌دانستم که بالاخره می‌توانم این لیزر گازی را اختراع کنم؛ در غیر اینصورت اصلا دنبالش را نمی‌گرفتم.

کسانی که از همان ابتدا نظر من را می‌دانستند، خیلی به آن بدبین بودند. حتی آن‌هایی که در تیم من بودند و با من کار می‌کرند، در این رابطه شک داشتند. من این شک را در خیلی از آن‌ها دیدم. حتی فیزیک‌دانان خوب هم بعضی از وقت‌ها در عقاید خودشان نامطمئن هستند، و یک جا با یک تردید نابه‌جا متزلزل می شوند.

یادم می‌آید موقعی که با یکی از شاگردانم در حال کار روی لیزر گازی بودیم، درست وقتی که برای آزمایش نهایی آماده شده بود، من به شوخی رو بهش کردم و گفتم «هی، اگر من کلید را بزنم و هیچ اتفاقی رخ ندهد، چه؟». ناگهان انگار که ترسیده باشد صورتش سفید شد. من شروع به خندیدن کردم و گفتم «نه، نه، حتما کار می‌کند». من این را به خاطر اطمینان او بیان کردم. سپس کلید را زدیم و همه چیز به‌خوبی انجام گرفت.

اما این مسئله ترس و تردید اغلب برای کسانی که در حال کشف و اختراع چیزی هستند اتفاق می‌افتد. آن‌ها نامطمئن و مضطربند؛ حتی وقتی که هیچ چیزی برای ترسیدن و اضطراب وجود ندارد. البته گاهی هم که موضوع کار آزمایش‌های بزرگ و مهم باشد قطعا در خیلی موارد جای تردید وجود دارد؛ مثلا به خاطر این‌که مبنای علمی آن کاملا معلوم نیست و شما به عنوان یک دانشمند مجبور هستید که نظرات خود را آزمایش کنید و انجام‌شان دهید، حتی اگر دقیقا ندانید که نتیجه چه خواهد بود. اما خوب یقینا بهتر است که مطمئن شوید که جواب به دست آمده حتما شما را به راهی که دنبال می‌کنید نزدیک کند.

Alijavan2

ولی تنها چیزی که برای من مهم بود این بود که این لیزر گازی حتما کار کند. قبل از دست زدن به هر اقدامی و گرد هم آوردن نفراتی که بتوانند در این زمینه من را یاری دهند، باید حتما مطمئن می‌شدم که پروژه به نتیجه خواهد رسید. در آن موقع تازه به گروهی که در حال تحقیق در آزمایشگاه تلفن بل در هیل موری نیوجرسی بودند ملحق شده بودم؛ در آن‌جا آن‌ها را متقاعد کردم که دست من را در راه این کار باز بگذارند تا بتوانم هر گونه آزمایشی که لازم است در رابطه با این لیزر گازی انجام دهم.

درست در همان زمان دو محقق دیگر آقایان چارلز اچ. تاونس و آرتور ال. شاولو راه دیگری را برای دست‌یابی به لیزر پیشنهاد کردند. در واقع نظریه آن‌ها بر مبنایی بود که ما اکنون آن را به عنوان «پمپ کردن لیزرهای نوری» می‌شناسیم؛ در این روش نور لیزرها توسط مکش با یک منبع نور زیاد استخراج می‌شود. نظریه من تماما با آن‌ها متفاوت بود. من در این راه از جریانات برقی استفاده کردم [نه یک منبع نور زیاد]، که انرژی الکتریکی را به نور لیزری تبدیل می کند؛ آن شیوه حالا با نام «لیزر گازی» شناخته می‌شود. این دو اختراع «پمپ کردن لیزرهای نوری» و «لیزر گازی» به طور کلی با همدیگر تفاوت دارند و برای مقاصد مختلف به کار گرفته می‌شوند.

به دلایل کاملا فنی برای اولین مرتبه که می‌خواستم روی نظریه لیزر آزمایش انجام دهم، از دو گاز بی‌اثر هلیم و نئون استفاده کردم. برای شما توضیح می‌دهم که چگونه کار می‌کند: داخل دستگاه لیزر، دو الکترود جریان برق را با دقت و آهسته از میان گاز عبور می‌دهند تا یک سری فعل و انفعالات در آن انجام گیرد. انرژی الکتریکی به عنوان یک انرژی درونی و ذخیره، به صورت فعال در اتم‌های هلیم وجود دارد، بنابراین خود را به اتم‌های شبیه روشنایی هلیم انتقال داده و سپس تغییر یافته و به یک نور لیزر تبدیل می‌شود.

فرآیند این اختراع دو سال به طول انجامید و شرکت بل مبلغ دو میلیون دلار روی آن سرمایه‌گذاری کرد. من نظریه‌ام را در ژوئن سال ۱۹۵۹ در مجله «بررسی نامه‌های فیزیک» به چاپ رساندم؛ در آن زمان واقعا درگیر عملی کردن نظریه بودم. قبلا یک تیم گرد آورده بودم و مشغول آزمایش و اندازه‌گیری روی پارامترهای گرداننده در ترکیب گازی بودیم. واقعه‌ی مهمی که در ماه فوریه و مارس ۱۹۶۰ اتفاق افتاد، این بود که تیم ما موفق شد نظریه‌ای را که در سال ۱۹۵۹ مطرح کرده بودم با موفقیت به انجام برساند. اما چند ماه دیگر وقت لازم بود که یک دستگاه فعال لیزر که می‌توانست نور لیزر را از اتم ها استخراج کند ساخته شود. من زمان را طوری تقسیم‌بندی کرده بودم که بتوانم این کار را قبل از کریسمس انجام دهم؛ و آن اتفاق که مدت‌ها منتظرش بودم درست طبق برنامه در روز ۱۲ دسامبر سال ۱۹۶۰ اتفاق افتاد. این برای اولین بار در تاریخ علم بود که نور لیزر از یک دستگاه لیزر گازی سرچشمه گرفته بود. من دقیقا وقتی را که به ساعت مچی‌ام نگاه کردم به یاد می آورم: ساعت دقیقا ۴ و بیست دقیقه بعدازظهر بود و برف سنگینی در آن روز می‌بارید.»

alijavan4

لیزر گازی چیست؟

لیزرهای گازی دسته‌ای از لیزرها هستند که برای کار، گازی (یا ترکیب چند گاز مانند هلوم-نئون) به داخل یک لوله‌ی شفاف، مانند لامپ‌های لوله‌ای فلورسنت، فرستاده می‌شود. عبور جریان الکتریکی از این لوله باعث رفت‌وآمد فوتون (نور) می‌شود؛ لیزر ساخته «جوان» اولین لیزری بود که می‌توانست بی‌وقفه کار کند و به همین خاطر توجه‌ها را به خود جلب کرد. در نوع دیگر این لیزر‌ها از کربن دی‌اکسید (CO2) استفاده می‌شود که می‌تواند نور لیزری با توان بالا تولید کند؛ در رادارها، جوش‌کاری و برش‌کاری دقیق لیزری، این روش به کار می‌رود.

اهمیت لیزر گازی

در واقع لیزر گازی زیربنای ارتباط از طریق فیبر نوری است. در زمانی که زندگی می‌کنیم ارتباطات لیزری توسط فیبرهای نوری مانند رگ‌های خون‌رسان شبکه‌ی جهانی (اینترنت) هستند. لیزرهای گازی هلیوم-نئون نخستین لیزرهایی بودند که به تولید انبوه رسیدند. از آن‌ها در همه‌جا از دستگاه‌های اسکنر و پخش‌کننده‌های انواع دیسک‌ها گرفته تا پزشکی و پرینت و فن‌آوری‌های نظارتی استفاده می‌شود. البته کم‌کم فن‌آوری تازه‌ی لیزرهای حالت جامد و دیودهای لیزری در حال جایگزین شدن هستند.

نخستین سمپوزیوم لیزر

در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) بسیاری از فیزیک‌دانان به‌نام جهان از جمله علی جوان، چارلز هارد تاونز (برنده نوبل فیزیک)، الکساندر میخایلوویچ (برنده نوبل فیزیک) و ده‌ها فیزیک‌دان برجسته دیگر در اولین سمپوزیوم لیزر جهان که در ایران برگزار شد. این سمپوزیوم با حمایت دانشگاه آرایامهر سابق و همکاری دانشگاه‌های اصفهان و MIT برپا شد و علی جوان از سخن‌رانان آن بود.

افتخارات

علی جوان عضو آکادمی ملی علوم و آکادمی علم و هنر آمریکا و در موسسه تریسته برای ترویج علوم عضو افتخاری بود. او در سال ۱۹۶۶ برنده مدال بنیاد «فنی و جان هرتز» شد و در ۱۹۷۵ مهم‌ترین نشان انجمن نورشناسی آمریکا (فردریک ایوز) را دریافت کرد. در ۱۹۷۹ جایزه علمی آلبرت انشتین به جوان داده شد. نشریه‌ی تلگراف در رتبه‌بندی انسان‌های نخبه جهان، «علی جوان» را در رده ۱۲ام قرار داد.

بازنشستگی

علی جوان تا پایان دوره‌ی کاری خود در دانشگاه ام‌آی‌تی ماند و از همان‌جا بازنشسته شد. نام او در کنار بزرگان فیزیک جهان مانند تئودور میمن، چارلز هارد تاونز، الکساندر میخایلوویچ و دیگران ثبت شده است؛ وی در ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ (۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶) در ۸۹ سالگی چشم از جهان فرو بست.

Alijavan3

پروژه یکصد میلیون دلاری در ایران

به نقل از پایگاه خبری-تحلیلی علمنا، در سال ۱۳۷۰ وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایران (وزارت علوم امروزی) از علی جوان که آوازه‌اش در جهان نیز پیچیده بود دعوت می‌کند تا به ایران سفری داشته باشد و در زمینه های فناوری و علوم لیزر فعالیت های خود را انجام دهد. او با پذیرش این دعوت به ایران می آید. علی جوان اما با دست پر به ایران می آید؛ او با خود همراه با چند طرح بزرگ علمی، طرح ساخت تداخل سنج امواج گرانشی را که هنوز در محافل بزرگ علمی آن روزها صرفا پچ پچ هایی از آن می‌شد را برای مسئولان عالی علمی کشور سوغات آورد. طرحی که در حدود دو سال دو نوبت او را به ایران کشاند و برایش جلسات متعددی با مقامات ایرانی برگزار کرد.

طرح او چه بود؟

طرح او که ساخت یک رصدخانه برای شکار امواج گرانشی بود (همان تداخل سنج امواج گرانشی) همراه با تحقیقات بسیار وسیع در زمینه فناوری لیزر همراه بود چرا که برای ساخت این تداخل سنج در یک بخش از آن باید امواج گرانشی بر اساس نظریه نسبیت عام انیشتین مورد بررسی و مطالعه قرار می گرفت و بخش بعدی و سخت ماجرا، بحث آشکارسازی توسط آنتن جدیدی بود که عمده پیچیدگی آن به خاطر فناوری لیزر یا پایدارسازی در یک بسامد معین است به شمار می رفت و مهمتر اینکه این موضوع در آن زمان تازه کشف شده بود و در صورت اجرایی شدن آن در ایران یک جهش بسیار بزرگ و سریع برای ایران و دانشمندان ما محسوب می شد.

برخی از اهدافی که ایران می توانست با اجرای این پروژه بدست آورد:

  • جلوگیری از مهاجرت دانشمندان و فعالیت آنها در مرز دانش و فناوری
  • فعالیت ایران در زمینه علوم بنیادین
  • این طرح در راستای علم و صلح در جهان به شمار می رفت
  • دانشمندان کشورمان فناوری های لیزر را با دقت بسیار زیاد می آموختند
  • نیروهای بسیار ماهر و متخصص در این زمینه تربیت می‌شد
  • ایران پیشرو در حوزه تداخل سنج امواج گرانشی می شد
  • الفبای مدیریت و فعالیت گروهی در یک پروژه علمی را می آموختیم
  • بخشی از بدنه صنعت کشور رشد می کرد

نتیجه این جلسات این شد که یک مرکز تحقیقاتی برای رصدخانه امواج گرانشی در ایران ایجاد شود. ایده ای که در جهان علم بسیار بدیع و نو به شمار می آمد. رئیس جمهور وقت، آیت الله هاشمی رفسنجانی در جلسه‌ای که با حضور شخص آقای پروفسور علی جوان و وزیر علوم وقت، دکتر مصطفی معین برگزار شد، دستور اجرای این پروژه بزرگ ملی را می دهد. آن هم با بودجه مصوب که در سال اول آن مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار به آن اختصاص یابد.

اما…

کمی بعد ۲۵ سال عقب ماندیم!!

کمی بعد، اجرای این پروژه که به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایران واگذار شده بود، به دلایل نامعلومی با کارشکنی‌هایی (که هم اکنون نیز در بسیار از پروژه های علمی کشورمان رایج است) مواجه می شود و پرونده این پروژه شروع نشده، بسته می شود.

پیگیری مشابه پروژه این بار توسط کنگره آمریکا

نکته جالب توجه اینکه چند ماه بعد از دستور آیت الله هاشمی رفسنجانی مبنی بر ساخت این پروژه عظیم ملی، طرح ساخت تداخل سنج امواج گرانشی در کنگره آمریکا (به صورت کاملا اتفاقی) و طرحی مشابه در خصوص ساخت تداخل سنج امواج گرانشی ایران تصویب می شود.

دانشمندان و مسئولین علمی ایالات متحده آمریکا همین سال گذشته بود که توانستند نتیجه سرمایه گذاریشان بر روی این پروژه را ببینند. بمب خبری‌ای در جهان علم منفجر شد. و لقب یکی از بزرگترین کشف‌های قرن اخیر را از آن خود کرد، «کشف امواج گرانشی» توسط تداخل سنج امواج گرانشی «لایگو» که توانست مهر تایید دیگری باشد بر نظریه نسبیت انیشتین و البته مهر تایید دیگری بر دور اندیشی آمریکایی ها در حوزه های علم و فناوری.

نظر شما درباره دانشمندان بزرگی مانند «علی جوان» چیست؟ آیا ایرانی خطاب کردن آن‌ها درست است یا باید بی‌آن‌که ملیت آن‌ها را مد نظر قرار دهیم به فعالیت و دست‌آوردشان برای بشریت بپردازیم؟ صرف این‌که انسان در کجای این کره خاکی دنیا می‌آید آیا لزوما اهلیت آن‌جا را هم می‌گیرد؟ یا تعلق خاطر و گرایش‌های او در تعیین آن تاثیرگذارترند؟

درباره اختراع علی جوان چه اطلاعات دیگری دارید؟ اگر او لیزر را در ارتباطات به کار نمی‌برد امروز اینترنت به این گستردگی می‌شد؟

شعر زیبای گرگ از استاد فریدون مشیری

گفت دانایی که: گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

و آنکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان می نماید گرگ هست

و آن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

و آن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟...